میر علی سید نقوی؛ سید محمد مهدی بحرالعلوم
دوره 19، شماره 57 ، خرداد 1387، ، صفحه 86-104
چکیده
افزایش روزافزون اهمیت سرمایه های دانشی و مبدل شدن آنها به منبعی از مزیت رقابتی سازمان ها، لزوم مطالعه عوامل مؤثر بر فرایندهای مدیریت دانش را بیش از پیش نمایان می سازد. در عصر کنونی ایده ها با مشخصه عدم اطمینان، مدیریت دانش ابزاری مؤثر در بهره گیری ازسرمایه انسانی و پاسخگویی به عدم قطعیت های استراتژیک محسوب می شود. در این راستا، ابتکار ...
بیشتر
افزایش روزافزون اهمیت سرمایه های دانشی و مبدل شدن آنها به منبعی از مزیت رقابتی سازمان ها، لزوم مطالعه عوامل مؤثر بر فرایندهای مدیریت دانش را بیش از پیش نمایان می سازد. در عصر کنونی ایده ها با مشخصه عدم اطمینان، مدیریت دانش ابزاری مؤثر در بهره گیری ازسرمایه انسانی و پاسخگویی به عدم قطعیت های استراتژیک محسوب می شود. در این راستا، ابتکار عمل های اثربخشی مدیریت دانش، نیازمند فرهنگی هستند که خلق و استفاده از دانش را به میزان تسهیم آن میان افراد ارج نهد. از طرف دیگر، بسیاری از متون برنقش اساسی مدیران و رهبران در شکل دهی فرهنگی مناسبب که تسهیل کننده فرایندهای مدیریت دانش است، تأکید میورزند. لذا در این مقاله مدل های ارزشی (مدل دنیسون و کوئین) و رفتاری فرهنگ سازمانی، سبک های رهبری تحولی آفرین، تبادلی و انزواگرا و همچنین نقش آن ها در توسعه چهار فعالیت کلیدی مدیریت دانش (خلق، ذخیره سازی، انتقال و کاربرد دانش)، مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهند گرفت. به عنوان بخشی از این تجزیه و تحلیل، مجموعه ای از فرضیات آزمودنی به منظور تبیین فرهنگ سازمانی تقویت کننده هر یک از فرایندهای مدیریت دانش و همچنین سبک رهبری مناسب، جهت توسعه و شکل دهی فرهنگ مورد نظر ارائه خواهد شد. در نهایت این مقاله با بررسی زمینه های مناسب برای تحقیقات آتی به پایان می رسد.